loading...
مزرجی
آخرین ارسال های انجمن
مزرجی بازدید : 28 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (1)

هوا نابهنگام گرم بود . به همین خاطر توقف جلوی مغازه بستنی فروشی امری کاملا طبیعی به نظر می رسید. دختر کوچولویی که پولش را محکم در دست گرفته بود ،وارد بستنی فروشی شد .بستنی فروش قبل از آن که او کلمه ای بر زبان جاری نماید با اوقات تلخی به او گفت از مغازه خارج شده و تابلوی روی در را بخواند و تا وقتی کفش پایش نکرده وارد مغازه نشود. دخترک به آرامی از مغزه بیرون رفت ،و مرد درشت هیکلی به دنبال او از مغازه خارج شد.دختر کوچولو مقابل مغازه ایستاد و تابلوی روی در را خواند :ورود پابرهنه ها ممنوع!دخترک در حالی که اشک چشمانش بر روی گونه هایش می غلتید راهش را گرفت تا برود .

بقیه در ادامه مطلب

براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط fatemeh در تاریخ 1393/04/03 و 10:56 دقیقه ارسال شده است

مطالبتون خیلی خیلی خیلی قشنگ و خوندنی هستن من که خیلی خوشم اومد .ممنون از شما..
پاسخ : شما لطف دارید


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مزرجی اسم منسوب است مثل ایرانی.سایتی که در مقابل شماست در واقع می توان آن را در روزهای آتی یکی از برترین سایت ها در زمینه فعالیت های قرآنی و فرهنگی و در زمینه سرگرمی و طنز دانست.البته بستگی به نظرات و پیشنهادات شما عزیزان دارد.
اطلاعات کاربری